
صنعت 4.0 چیست؟ شرح 4 دوره با مثالهای داخلی
تاکنون چهار دوره از انقلاب را پشت سر گذاشتهایم. در حال حاضر «صنعت 4.0» بر جریان تولید حاکم است. با خواندن این مقاله این چهار دوره را بشناسید.
ایکاف ارقامی را میدهد که باید به آن را چندین بار خواند و در موردش فکر کرد: «به طور متوسط 40% ذهن انسان از داده، 30% اطلاعات، 20% دانش و 10% فهم پر شده و عملاً هیچگونه خردمندی وجود ندارد.». در حالیکه خرد یا بینش حاصل از آن محتوای اصلی تصمیمگیریهای کسب و کار را تشکیل میدهد. به کرات شنیدهایم که گفته میشود دادهها ما را محصور کرده به طوریکه تصمیمگیریهای اشتباه نه از نبود اطلاعات، بلکه از ازدحام بیش از حد آن ناشی میشود. سوال اینجاست که در این شرایط چه میتوان کرد؟ یکی از الگوهای معروف در زمینه اطلاعات، هرم دانش است. مطمئنماً یک دید کلی در مورد آن دارید. در اینجا ابعاد آن را تا جای ممکن تشریح کرده و نقش آن را در ایجاد بینش تجاری تبیین میکنیم.
Data-Information-Knowledge-Wisdom – DIKW pyramid
معمولاً به اطلاعات به صورت سلسله مراتبی نگاه میشود که بترتیب شامل داده-اطلاعات-دانش-خرد است و به آن الگوی DIKW نیز گفته میشود که یک الگوی مشهور در این زمینه محسوب میشود.
این سلسله مراتب با عنوانهای مختلفی از قبیل «سلسله مراتب دانش»، «سلسله مراتب اطلاعات» و «هرم دانش» نامیده میشود که یکی از مدلهای شناخته شده در ادبیات علمی است. (رولی، 2007 ، 163) و اجزای آن شامل موارد زیر است:
مکانیزمهایی که خرد را ایجاد میکنند، هرگز خودکار نمیشوند و مستقل نخواهند بود یعنی حتماً قضاوتها و ترجیحات فرد در آنها داخل میشود. چه بسا که این خرد، که برای دستیابی به آرمانها و پیگیری آرمانها ضروری است. این ویژگی باعث میشود که انسان را از ماشین متمایز شود. نکته مهم اینجاست که سه لایه پایین هرم، احتمال دارد که توسط کامپیوترها ضبط و دستکاری شود، اما در سطح خرد به یک بازیگر انسانی نیاز است. آن بازیگر خارج از سیستم DIKW و خارج از قلمرو عملیات محاسباتی و رایانه است. بنابراین، خرد که در راس هرم قرار دارد، بالاترین سطح ساختارهای منطقی و محاسباتی نیست، بلکه سطوح پایین سیستمهای انسانی و ترجیحات آنها است.
یک استنباط که از این چارچوب به دست میتوان داشت این است که در جهان هستی، دادهها بیشتر از اطلاعات، اطلاعات بیشتر از دانش و نهایتاً دانش بیشتری از خرد وجود دارد. سازوکارهایی از قبیل هوشمندی استراتژیک در ایجاد دانش کسب و کار و به دست آوردن بینش و خرد سازمانی کمک میکنند. در نمودار زیر نقش هوشمندی استراتژیک در دستیابی به «بینش» کسب و کار نشان داده شده است.
هدف نهایی هر کسب و کار در استفاده از دادهها و اطلاعات، دستیابی به مزیت رقابتی است. مزیت رقابتی همان چیزی است که شما میتوانید بهتر از بقیه انجام دهید و ارزشآفرین است. دستیابی به این چنین مزیتی بسیار دشوار است ولی در صورتی که این اتفاق بیفتد، به یک جایگاه مستحکم در بازار، محیط و بین رقبا دست خواهید یافت. بدیهی است هر گونه دادههایی که از کسب و کار میجوشد و موارد مرتبط و معتبر آن بر اساس میزان کمک کردن به مزیت رقابتی ارزیابی میشوند. با مدلسازی متغیرها و دادههای سازمانی در قالب اطلاعات، به یک آگاهی و درک از محیط داخل و خارج میرسیم. این اطلاعات مبنایی میشود تا مدیران بر اساس آن سوالات مهم و مسائل استراتژیک را مشخص کرده و پاسخ دهند. همین پاسخها است که اصول کسب و کار و باورها را تعیین و تثبیت میکند. در این صورت است که میتوان امیدوار بود مجموعه دریافت سیگنالها، سنجش، اصول، ادراک و باورها به اثربخشی استراتژیک منتهی بشود.
فَیاد (Fayyad) با درک اهمیت دادههای کسب و کار، فرآیندی را مطرح میکند که از آن میتوان برای «کشف دانش از پایگاههای داده» استفاده کرد که یک روش معروف برای کشف دانش از دادهها محسوب میشود و بر بکارگیری تکنیک های داده کاوی اشاره دارد. این موضوع یک زمینه مورد علاقه برای اکثر محققان در زمینههای مختلف از جمله هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، تشخیص الگو، کسب دانش برای سیستمهای خبره و تجسم دادهها است.
هدف اصلی فرآیند کشف دانش از داده، استخراج اطلاعات از دادهها در زمینه پایگاههای داده بزرگ است. این کار را با استفاده از الگوریتمهای داده کاوی برای شناسایی آنچه دانش تلقی میشود، انجام میدهد. این فرآیند، یک کار تعاملی و تکرار شونده است و شامل مراحل متعددی با تصمیمات زیادی است که توسط کاربر گرفته میشود. مراحلی را معرفی میکند که باید به صورت گام به گام برای رسیدن به دانش و استراتژی طی شود. در فضای کاری دوره فعلی که در دسترس بودن و فراوانی دادهها بسیار زیاد است، بر اهمیت کشف دانش و دادهکاوی میافزاید. تعجبآور نیست که در توسعه اخیر این رشته، طیف گسترده ای از تکنیکهای دادهکاوی برای متخصصان قابل دسترسی است. از آنجاکه بینش حاصل شده از دادهها برای کسب و کار ارزشآفرین است، میتوانیم از این فرآیند برای تصمیمگیریهای کسب و کار نیز بهره گرفت. مطابق با آنچه که فیاد معرفی میکند، روند کشف دانش شامل نُه مرحله است. این مراحل به صورت تکرارپذیر و تعاملی است بدین معنی که ممکن است هر مرحله به دفعات تکرار شده و برای کسب اطلاعات با حد کفایت بالا به مراحل قبلی نیز برگشت شود.
(Cross Industry Standard for Data Mining (CRISP-DM
علاوه بر کشف دانش از دادهها، مدل مرجع پرکاربرد دیگری نیز وجود دارد که به آن «فرآیند استاندارد بین صنعتی برای دادهکاوی» یا به اختصار کریسپ-دی.ام است. است، به طور معمول دادهکاوی پنج مرحله دارد که از جمعآوری دادهها تا استقرار مدل ادامه مییابد.
بر اساس مدل دادهکاوی کریسپ که به عنوان یک فرآیند استاندارد برای دادهکاوی معرفی شده است، باید گامهای زیر برداشته شود:
بنظر میرسد آنطور که باید، هنوز از دادههایی که پایگاههای داده جمع میشوند و یا آنهایی که در قالب فایلهای اکسل وجود دارند، استفادهای فراتر از حد یک گزارش روزانه داشته باشیم. یک دلیل ممکن است این باشد که دادههای مختلف در واحدهای سازمانی مختلف تولید میشوند. ممکن است در نگاه اول ارتباطی بین دادههای منابع انسانی از قبیل ساعات کاری، اضافهکاری و تاخیرها با ضریب دسترسی کارخانه مشاهده نشود. دلیل دیگر دشواری کار کردن با آنها به دلیل بزرگ شدن بیش از حد دادهها است و سرانجام اینکه شاید تا قبل از این، هنوز بلوغ دادهای شرکتها آنقدر نبوده که بتوان به دادهکاوی پرداخت. گفته شد که یک مرکز هوشمندی مبتنی بر مدیریت دادههای استراتژیک لازم است که بتواند در هر لحظه با فراخواندن دادههای مورد نیاز به تحلیل آنها پرداخته و با یک سازوکار منجسم تحت عنوان «قیف پردازش سیگنال» بتواند هشدارهای مناسبی را به مدیران برای تغییر در تصمیمها و رفتارهایشان ایجاد کند. این ابزار بر اساس سه کار رصد، فیلتر و پردازش شکل میگیرد.
تاکنون چهار دوره از انقلاب را پشت سر گذاشتهایم. در حال حاضر «صنعت 4.0» بر جریان تولید حاکم است. با خواندن این مقاله این چهار دوره را بشناسید.
شعار جدید مدیریت استراتژیک: هوشمند زیباست! زنده باد سازگاری و انطباق
در استراتژی نوظهور کسب و کار به گونهای برنامهریزی میکند که در آن استراتژیها بر اساس رویدادهایی که بتدریج ظاهر میشوند، شکل میگیرد.
استراتژی یعنی شناسایی و انتخاب راههایی برای مواجه شدن با آینده یا ساختن آن.
همچنان که پویایی و ابهام محیط افزایش مییابد، برنامهریزی استراتژیک نیز تکامل مییابد تا مؤثرتر و مفیدتر واقع شود. در این مقاله بازتعریف در نقشها و مدلها تشریح شده است.
مدیریت استراتژیک در حال حاضر با تحولات عصر اطلاعات پیوند خورده است. تلاش زیادی از سوی صاحبنظران میشود تا «تحلیل دادههای بزرگ» به عنوان ابزاری برای بهبود اثربخشی فرآیندهای تصمیمگیری و کنترل بکار گرفته شود. در این مقاله مجموعهای از اصول کاربردی برای مشاوران، برنامهریزان و معماران سازمانی فراهم شده است تا تغییرات سازمانی را مدیریت کنند.
سازمانهایی که از طریق تحقیق و توسعه یا فرایندهای یادگیری غیررسمیتر در جهت تولید دانش جدید اقدام میکنند نسبت به سازمانهایی که بر مبنای دانش دیگران عمل میکنند،برتری دارند
بله. دقیقاً، این موضوع میتونه محور خلق ارزش یا کسب مزیت رقابتی هم باشه. البته بستگی به شرایط کسب و کار و ماهیت صنعت هم داره.