استراتژی کسب و کار
شما که علاقهمند به موضوعات استراتژی هستید، حتماً تا به حال به این فکر کردهاید که چرا برخی از شرکتها نسبت به شرکتهای هم ردهی خود عملکرد بهتری دارند؟ یا اینکه چرا برخی به راحتی از میدان رقابت کنار رفتهاند و برخی دیگر همچنان تکهتاز هستند؟ بنظر میرسد ویژگیهای نهفتهای در این شرکتها است که جای تامل دارد. بیایید با هم در این خصوص بیشتر تامل کنیم.
در نگاه اول شاید یک سری پاسخهای سریع و احتمالاً سطحی به ذهن خطور کند، مانند اینکه آنها رانت و لابی دارند، سرمایه دارند، زمین به ارث بردهاند و از این قبیل. اما اگر تصور کنیم داشتن منابع سرشار، آنها را موفق کرده شاید کمی سادهلوحانه برخورد کرده باشیم، چرا که نمونههای متعددی در کشور وجود دارد که نشان میدهد آنهایی که منابعی نداشتهاند، اما توانستهاند با مرور زمان به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند. منابع و پول همه چیز نیست!
شرکتهایی هم هستند که با همین نگاه سطحی، مقصر اصلی شکستهایشان را کرونا، تحریمها، نرخ ارز و مانند آن میدانند؛ که باز هم این دلیل قبولی برای ما نیست، چرا که این شرایط برای همه شرکتها است و نمیتوان پذیرفت که این دلایل توجیه مناسبی برای شکست باشد. بیاد داشته باشیم که در همین شرایط است که شرکتها و استارتآپهای موفقی ظهور کردهاند.
اگرچه ممکن است کنار گذاشتن این استدلالهای سطحی سخت باشد، اما اجازه دهید نگاه عمیقتری به این مسئله بیندازیم، در زوایای پنهان موفقیت یا شکست شرکتهای کشورمان، یک چیز نهفته است و آن هم این است که «شرکتهای موفق، به تفکر و استراتژی احترام میگذارند».
همراه ما باشید تا به شما بگوییم آن چیزی که به آن «استراتژی کسبوکار» گفته می شود، دقیقاً چیست و چگونه باید با آن را در کسب و کار خود به کار ببریم. داشتن استراتژی آنقدر مهم است که اگر یک شرکت بخواهد در صنعت رقابتی باقی بماند، باید استراتژی کسبوکارخود را بدرستی تدوین و اجرا کند.
استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژی کسب وکار قبل از هر چیزی تفکر غالب در مورد چرایی شرکت و چگونگی رسیدن به آن است. در اصل، برنامه یا طرحی کلی از اقدامات و تصمیماتی است که یک سازمان برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود تدوین میکند. استراتژی کسب و کار مشخص میکند که چه کارهایی را باید و چه کارهایی را نباید انجام داد. سراغ چه مشتریانی رفت و سراغ کدامیک نرفت. چه کارکنانی میتوانند به شرکت کمک کنند و چه کارکنانی مانع رشد آن خواهند شد. از این رو «استراتژی» به شما کمک خواهد کرد تا بدانید منابع محدود خود را روی چه چیزهایی متمرکز کنید. استراتژی در اصل محدوده کارها و دامنه تصمیمات شما را مشخص میکند.
چگونه استراتژی کسب و کار را تدوین کنیم؟
در استراتژی کسب و کار عواملی نظیر بازار، رقبا، محیط پیرامونی، ساختار و روشهای اجرایی، توانمندیها و آسیبها در نظر گرفته میشود. داشتن استراتژی شما را وادار میکند که برای صرف منابع محدود خود و رسیدن به نتیجه مطلوب، کلنگر باشید و آنقدر منعطف باشید تا بتواند خود را با تغییرات محیطی سازگار کنید. بنابراین، برنامهریزی و تهیه استراتژی کسبوکار نیازمند مهارت کل نگری و نگاه سیستمی به سازمان است.
عناصر کلیدی استراتژی کسب وکار
- دورنمای فکری مالک یا کارآفرین: رهبر سازمان باید چشمانداز روشنی را برای کسب و کار خود داشته باشد. داشتن چشمانداز رهبری، یک نقطه شروع کلیدی است برای اینکه بدانیم به کجا میرویم و چرا میرویم؟
- فرهنگ: فرهنگ سازمان یک محرک کلیدی برای اجرای یک استراتژی کسب و کار موفق است. بدون فرهنگ سازمانی، به نتیجهی مطلوب نخواهید رسید. فرهنگ طرز فکر مشترک کارکنان با هم است.
- نگاه بازار: مطمئناً مفاهیم بازاریابی همه خوب وعالی هستند، اما بدون یک برنامه بازاریابی مشخص، هیچ استراتژی کسبوکار موفق نخواهد بود.
- مدیریت: برای اجرای استراتژی کسب و کار وجود یک تیم حمایتی با مدیریت قوی و الهام بخش ضروری است.
- سیستمها: اگر میخواهید استراتژی کسبوکارتان را با موفقیت اجرا کنید، به سیستمهای کسب و کار مؤثر و کارآمد نیز نیاز دارید. منظور از سیستمها فقط نرمافزار نیست، بلکه روشهای کاری و رویههای اجرایی را نیز شامل میشود.
- اهداف روشن: یک برنامه استراتژیک واقعبینانه تهیه کنید و در آن مشخص کنید که میخواهید چه نوع محصول و خدماتی ارائه شود؟ مشتریان شما چه کسانی خواهند بود؟ دوست دارید در چه بازارهایی فعالیت کنید و چرا؟
- فرصت: فرصتهای پیش روی خود را با دقت، تجزیه و تحلیل کنید و این که ممکن است چه فرصتی در آینده بوجود بیاید و در آینده چه تغییری خواهد کرد؟ قبل از تصمیم گیری نهایی، خطرات و چالشهای محتمل را پیشبینی کرده و برای مواجه شدن با آنها تدبیر کنید.
- نوآوری: ازخود بپرسید که آیا محصولات و خدماتی که قصد ارائه آن را دارید منحصر به فرد و متمایزند وآیا با کسب و کار شما همسو هستند ؟ اگر نوآور باشید، اولین خواهید بود و اولینها اصولا برندهاند. دیوار، اسنپ مثالهایی از این نوع هستند.
- رقابت: استراتژی شما باید رقابتی باشد. بازاری را انتخاب کنید که یا به آن خدمات داده نمیشود و یا رقبا کمتر در آن ورود کرده باشند. ، جایی بروید که رقابت در آن کم و یا بدون رقابت است و درآنجا اولین نفر باشید.
- صرفه جویی در مقیاس: هزینه کالاها و خدمات خود را کاهش دهید و در عین حال نوآور باشید . باید محصولات و خدماتی منحصر به فرد و با کیفیت به مشتریان خود ارائه کنید. برای مثال کسب وکارهایی مانند شهر فرش یا افق کوروش، جانبو و هفت بر پایین بودن قیمت خود تاکید دارند.
برای آشنایی کامل حتماً صفحه صرفه به مقیاس را ببینید.
- . نحوه عرضه به بازار: گزینههای «تولید یا ساخت در مقابل خرید و یا برونسپاری» را برای محصولات و خدمات خود به دقت ارزیابی کنید. گاهی ممکن است خرید بخشی از محصولات یا یا برونسپاری به یک فروشنده شخص ثالث برای صرفهجویی در هزینه تولید کالا و خدمات و عرضه آنها در بازار ارزانتر باشد.
- کنترل: استراتژی خود را به طور دورهای کنترل کنید تا مطمئن شوید که در راستای اهداف سازمان شماست واهداف و نیازهای بازار را برآورده می کند. آن را در مراحل اولیه آزمایش کنید. بهتر است زمانی که هزینه کمتری دارد شکست بخورید و به اشتباهات خود پی ببرید تا اینکه سرمایهگذاری سنگین کرده باشید.
- خطرات و شکستها: ریسکها را در برنامه خود قرار دهید و به سازمان خود اجازه دهید شکستها را بپذیرد. از بینشهای منحصربه فرد به دستآمده از موفقیتها و شکستها برای درس گرفتن از تجربیات گذشته تان و بهبود آیندهتان استفاده کنید.
- ذینفعان: هنگامی که طرح شما نهایی شد، آن را با کارمندان خود به اشتراک بگذارید تا علاوه بر آشنایی آنها با استراتژی سازمان، از نظرات آنها در راستای تکمیل استراتژی بهرهمند شوید. علاوه بر این، یک برنامه جداگانه برای به اشتراک گذاشتن با سهامداران خارجی خود مانند سرمایهگذاران، شرکا، تامینکنندگان منتخب، تحلیلگران صنعت و مشتریان خود آماده کنید تا آنها از اهداف و برنامههای شما آگاه شوند و بدانند قرار است چه کاری را انجام دهید، توجه کنید که استراتژی کسب وکار یک موضوع محرمانه است و مراقب باشید ایدههایتان را با هر کسی و براحتی بیان نکنید.
- SWOT: مخفف نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها است. از این تحلیل میتوان برای هر کسب وکاری استفاده کرد، زیرا به سازمان اجازه میدهد بر نقاط قوت خود تکیه کند و از آنها به عنوان یک مزیت استفاده کند. و سازمان را از هرگونه ضعف یا تهدید آگاه کند.
برای آشنایی کامل، صفحه swot چیست؟ شرح کامل ماتریس سوات و مزایای آن به همراه مثال کاربردی را ببینید.
تاکتیک
یک استراتژی کسب و کار برای برای اجرایی شدن به تاکتیکهایی نیاز دارد . افرادی که مسئولیت تاکتیکها را برعهده دارند، میدانند که چه کاری را باید در راستای استراتژی انجام دهند و در نتیجه موجب صرفهجویی در زمان و انرژی مدیریتی میشوند.
طرح تخصیص منابع
قسمتی از استراتژی کسب و کار به تخصیص منابع و افرادی که مسئول انجام آن هستند اختصاص دارد. تا بدانید که برای تکمیل پروژه های خود باید چه منابعی و به کجا اختصاص دهید. استراتژی که منجر به تخصص مجدد منابع نشود، هیچگونه اثری درموفقیت کسبوکار نخواهد داشت. بیاد داشته باشید که درانتهای هر استراتژی باید به تخصیص منابع برسید. یعنی مشخص کنید که زمان، پول و انرژی کسبوکار بر چه کاری متمرکز خواهد شد.
سختگیری کنید و استدلالی باشید
یک استراتژی زمانی قابل اتکاست که برپایه استدلالها و مفروضات محکم بنا شده باشد. برای تصمیماتی که گرفتهاید دلائل متقن و کافی ارائه کنید. تلاش کنید که به طور فرضی یک کارشناس متخصص سختگیر را قانع کنید. روی این کار اصرار بورزید، چرا که آینده کسب وکار منوط به استراتژی است و نمیتوان آن را با نگاه سطحی بنا کرد.