
اینها سه جز از مقاصد آرمانی هستند: چشمانداز، ماموریت، ارزشهای سازمانی. کارکرد آنها تنها برای ایجاد تصویر رویایی و شناساندن یک جایگاه و موقعیت برای عموم است.
در ماموریت سازمانی فلسفه وجودی سازمان و هدف از تشکیل آن به مخاطبان بیرونی سازمانی (مانند خانوادههای کارکنان، شرکای تجاری، مشتریان، پژوهشگران و هر فرد دیگری که علاقهمند به دانستن در مورد سازمان و کسب و کار شما است) اطلاعرسانی میشود. بیشترین کاربرد آن برای مصاحبههای عمومی، سخنرانی در جشنها و مراسمات، ساختن انیمیشن و هر چیزی است که مدیران به صورت رسمی و یا غیررسمی با مخاطبان بیرونی خود تعامل دارند. برای مثال والت دیسنی درماموریت خود میگوید: ماموریت ما عبارت است از سرگرم کردن، اطلاع رسانی و الهام بخشیدن به مردم در سراسر جهان از طریق توان بینظیر قصهگویی، نشان دادن برندهای معروف، ذهنهای خلاق و فنآوری های نوآورانه است که باعث می شود ما شرکت سرگرمی برتر جهان باشیم. برای نوشتن یک بیانیه ماموریت خوب، باید به این سوالات پاسخ منحصربفردی داشته باشید:
- ما كه هستيم؟ What we are
- چه كار ميكنيم؟ What we do
- چگونه اينكار را انجام ميدهيم؟ How we do it
- چرا انجام ميدهيم؟ Why we do it
در چشمانداز جایگاه مطلوب قابل دستیابی را برای کسب و کار تصور میکنید. مخاطب چشمانداز خود شما و کارکنان سازمان و سهامداران هستند. ماموریت را میتوان در قالب چند پاراگراف و طولانی نوشت، اما چشمانداز را کوتاه و حفظ کردنی بنویسید، طوری که براحتی قابل حفظ کردن باشد. برای چشمانداز میتوانید یک داستان، انیمیشن، ماکت و یا هر چیزی را درست کنید، که این تجسم شما را منتقل کند. وجود چشمانداز باعث ایجاد وحدت فکر و یک همافزایی میشود. مهمترین دستاورد وجود چشمانداز هم همین است که افکار و ذهنیتهای مدیران و افراد تصمیمگیر را با هم مشترک میکند و به تصمیمگیریها جهت میدهد. در مورد چشمانداز این جملة معروف والت دیسنی که میگوید « اگر توانستید کاری را تصور کنید، حتما می توانید آن را انجام دهید» را به یاد داشته باشید. برای مثال چشمانداز بیمارستان محب کوثر این چنین نوشته شد است: «ایستادن در بلندای قله کیفیت خدمات و محبوبیت در حوزه درمان کشور». ویژگیهای چشمانداز شامل:
- دستیافتنی باشد
- برانگیزاننده باشد
- مشخص و متمرکز باشد
- ساده و قابل فهم باشد
در ارزشهای بنیادین به یک سوال خیلی سخت باید پاسخ دهید و آن هم این است: چه کار یا کارهایی هست که حاضرید آنها را زیر پا نگذارید حتی به قیمت اینکه مجبور باشید به ماموریت و چشمانداز نرسید؟ به بیان سادهتر یک روزنامهنگار را در نظر بگیرید. فرض کنید که چشماندازش تبدیل شدن به یک روزنامهنگار تراز اول است. وقتی ایشان حاضر نباشد که خبر دستکاری شده را منتشر کند حتی به قیمت اینکه به چشماندازش نرسد، این موضوع یعنی امانتداری برایش یک ارزش بنیادین خواهد بود. یا یک بیمارستان را در نظر بگیرید، وقتی که وسایل محافظت کارکنان خود را در قبال بیماریهای مسری را ندارد، به خدماتدهی نمیپردازد، زیرا ایمنی و حفظ جان کارکنانش به عنوان یک ارزش سازمانی است. ارزشهای سازمان برای قشنگی نیست. محدودهها و مرزهای اعتقادی و رفتاری هستند که بر ماموریت و چشمانداز اثر میگذارند. اگر یک سازمان مشتریمداری به عنوان ارزش شناخته شود، آن سازمان حاضر است برای خدماتدهی مناسب به مشتری، حتی سازمان را برای چند روز تعطیل کند! به طور معمول ایمنی، کرامت انسانی، مشتریمداری، کار کامل، انضباط سازمانی و اخلاق حرفهای مهمترین ارزشهایی است که سازمانها از آنها پیروی میکنند. مهمترین خاستگاههای ارزشهای سازمانی عبارتند از:
- ارزشهای انسانی
- ارزشهای حرفهای
- ارزشهای سازمانی
- ارزشهای دینی و مذهبی
راهنمایی برای نوشتن مقاصد آرمانی
به یاد داشته باشید که اگر بیانیهها با همفکری چند نفر نوشته شود و بحثهای دقیق و چالشی انجام شود، کیفیت آن نیز بهتر خواهد بود، پس از انتقادات در این زمینه استقبال کنید. پیشنهاد میشود برای نوشتن بیانیهها، ابتدا به این سوالات جوابهای کوتاه خود را نوشته و سپس از ترکیب آنها سه بیانیه را احصاء کنید. سوالات 1 تا 9 مربوط به اجزای ماموریت، 10 برای ارزشهای بنیادین و 11 برای چشمانداز است.
دیدگاه خود را بیان کنید