
نسل جدید استراتژیست ها: تحول در نقشها و مدلها
همچنان که پویایی و ابهام محیط افزایش مییابد، برنامهریزی استراتژیک نیز تکامل مییابد تا مؤثرتر و مفیدتر واقع شود. در این مقاله بازتعریف در نقشها و مدلها تشریح شده است.
اصطلاح هوش کسب و کار برای اولین بار هاوارد درسنر (Howard Dresner) در اوایل دهه 1990 میلادی مطرح شد. وی در این سالها تحلیلگر موسسه گارتنر بود و این اصطلاح را بارها در نوشتههای خود بکار برد و بر سر زبانها افتاد. از انجاکه امروزه حجم انبوهی از دادههای سازمانی تولید میشود، این اصطلاح بیشتر از هر زمان دیگری استفاده میشود. در گام اول هوش کسب و کار را میتوانیم اینگونه تعریف کنیم: گسترهای از نرمافزارها، تجهیزات، فرآیندهای جمعآوری، ذخیرهسازی، دسترسی و تحلیل دادهها برای کمک به کسب و کار و کاربران است تا تصمیمهای بهتری را بگیرند. اگر مبنا را بر دادهها بگذاریم، تعریف بهتری نیز میتوان ارائه کرد: هوش کسب و کار مجموعهای از الگوها، روشها، ساختدهی و تکنولوژیهایی هست که دادههای خام سازمانی را به اطلاعات معنیدار و مفیدی تبدیل میکنه که قابل استفاده در راستای اهداف کسب و کار است. این تعریف پسندیدهتر است زیرا بر پردازش دادهها با تمرکز بر اهداف سازمانی اشاره دارد. پس تا اینجا، هر ابزاری که بتواند دادههای سازمانی را مدیریت کرده و آنها را برای تصمیمگیری مدیران آماده کند، یک هوش کسب و کار تلقی میشود. به طور معمول تمام کارهایی که در هوش کسب و کار انجام میشود، میخواهد به این پنج سوال زیر پاسخ دهد:
کاربرد اصلی هوش کسب و کار در کمک به تصمیمگیریهای هوشمندانه و قابل اعتماد است. علاوه بر این مهمترین مزایای آن عبارتند از:
استفاده از تصمیمگیریهای آگاهانه لازمه موفقیت در اجرا و پیادهسازی استراتژیها است. این تصمیمها را هوش کسب و کار مهیا میکند. هوش کسب و کار از چند طریق این کار را آسان میکند. اول اینکه در جمعآوری اطلاعات و دادههای مورد از محیط بیرونی و زمینههای سازمانی کمک میکند. دوم اینکه در زمینه ارزیابی عملکردهای استراتژیک و اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است، بسیار موثر عمل میکند. سوم اینکه با ایجاد یک مدل منحصربفرد برای سازمان بر اساس دادههای واقعی آن، امکان پیشبینی را با احتمال وقوع بسیار زیاد امکانپذیر میکند. چهارم اینکه با توجه به هدفگذاریهایی که انجام میشود، میتوان آینده مورد انتظار را برای شرکت ساخت.
همچنان که پویایی و ابهام محیط افزایش مییابد، برنامهریزی استراتژیک نیز تکامل مییابد تا مؤثرتر و مفیدتر واقع شود. در این مقاله بازتعریف در نقشها و مدلها تشریح شده است.
دنیای پیرامون و فضای داخلی کسب و کارها مملو از دادههایی است که میتواند موفقیت ما را رقم بزند. در این مقاله، خواهیم گفت که چرا مدیریت داده اهمیت دارد. بهترین شیوهها را معرفی کرده و سه راهکار برتر که حال حاضر در دنیا و کشورمان انجام میشود را بررسی خواهیم کرد.
استراتژیهای موفق به مهارت استراتژیستها و توانایی تیم مدیریت در تدوین و اجرای استراتژیها بستگی دارد. در واقعیت، استراتژی نمیتواند بهتر از اطلاعاتی باشد که از آن استفاده شده است. هرچه این اطلاعات جامعتر و هوشمندانهتر باشد، احتمال موفقیت استراتژی بیشتر خواهد بود.
دیدگاه خود را بیان کنید